چلچراغ سپید

آثار برگزیده ی شعر سپید
مشخصات بلاگ

رسانه تخصصی شعر سپید

نویسندگان

۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

دوشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۵۸ ق.ظ

نقدی بر شعر سپید


نگاهی به یک سپید:
منتقدین:
استاد کاووس سلاجقه
دکتر فاطمه لشکری

میخواستم از تو بگویم، از عشق بگویم
دلم آشفته شد، دستم لرزید
با دست لرزان نمی توان خط خوشی نوشت
غروب بود اما دلم هوای تازه گرفت،
زنده شدم به حرف های تازه ی یک عاشق...
یک حس خوب دلهره آور...
با ترس از اشتباهات تکراری
از دوست داشتن فرار میکردم و مدام
نزدیکتر می شد، نزدیکتر...
.
از عشق،
برای خود،
خوشبینانه پیراهنی بافتم، لباسی اندازه تنم
.
.
روزها رفت و شب ها،
با چشم های نمناک...
.
پیراهن اندازه تنم دیگر،
اندازه ام نبود.
جنس کلافش به گمانم جنس خوبی نبود
یا شاید
من بافنده خوبی نبودم!
و دیگر نمی توان پوشیدش...

روزی که دلم را کسی فهمید،
روزی که شکستنم را درک کرد،
زمانی که با آمدنش اشک به چشمانم ننشاند،
پیراهنی خواهم بافت
نه اندازه تنم!
اندازه وجودم...
با چشمان خیس غم آلود نمی توان بافت،
پیراهنی از جنس دوست داشتن...

نقد دکتر فاطمه لشکری:
با سلام ودرود بیکران خدمت شاعر ارزشمند
طبق دسته بندی هایی  که از متنها بعمل می اید  متن ادبی جالبی است اما هنوز تا شعر شدن  فاصله زیادی دارد
خیلی دلم میخواست وقتش را داشتم و در یک جلسه بطور کامل با پرسش و پاسخ می توانستم به با زبان ساده تفاوت متن ادبی را با شعر سپید برای دوستان بیان  کنم
اغلب فکر می کنند هر نوشته ای را که با احساس  بیان کردند شعر سپید است
گرچه یک جلسه کوتاه نقد را  یارای آن نیست که بتوان این مساله را به وضوح بیان نمود ومن بزودی قول خواهم داد در یک کارگاه ویژه این تفاوتها را با یک مثال برای دوستان بازگو کنم امافعلا اینجا مختصرا به مطالبی در این مورد  اشاره می کنم
ببینید دوستان درست است که مهمترین شرط برای شعر بودن احساس و عاطفه است اما هر نوشته احساس آمیزی را نمی توان شعر قلمداد کرد  مثل این است که ما بگوییم برای ساختن یک خانه یک سقف و 4 تا دیوار لازم است ولی حالا من از شما می پرسم آیا همین که 4 دیوار و یک سقف را بنا کردی نامش  خانه است؟ البته ظاهرا بله.... ما یک  مأوایی را بنا کرده ایم و می تواند ما را پناه دهد اما یک خانه نیاز به خیلی چیزهای دیگر برای امنیت رفاه و زیبایی و جلوه خود دارد  همان چیزهایی که خانه را  قیمت و بها می بخشد 
شعر هم همینطور است ما احساس و عاطفه را که سر هم کردیم در واقع تازه ستون شعر را بنا کرده ایم
ما کار نداریم به اینکه درشعر کلاسیک نیاز به قافیه  و وزن داریم و شعر سپید این چیزها را نمی طلبد اما یک چیزهایی هست که لازمه هر شعری است و زیبایی هر شعری بدون انها ناقص است چیزهایی مثل تصویر سازی  و صورخیال استفاده از تشبیهات و ارایه ها  اینها همان چیزهایی هستند که به شعر ما قیمت و بها می دهند

نگاه کنید تمام خانه های شهر از 4 ستون و یک سقف تشکیل شده اند. چرا قیمت هرکدامشان پس با هم فرق دارد برخی میلیاردی قیمت میخورند وبرخی قیمت ناچیزی دارند بخاطر همین امکانات و زیبایی ها و تجهیزات انهاست وگرنه همه انها  4 ستون و یک سقف را دارند شعر هم همینطور است هر چه این زیبایی ها در شعر بیشتر باشد بهایش بیشتر و زیباتر است
و اما شعری که در دست  نقد داریم درست نگاه کنید احساس و عاطفه در اوج است و شکی هم در ان نیست اما متن حالت داستانی به خود گرفته جمله سوم را دقت کنید:
" با دست لرزان نمی توان خط خوشی نوشت"  یا جمله بعدش
دقیقا مثل این است که داستان میخوانی

با جملات  گاهی چنان  طولانی و روایی می شوند که خواننده حس میکند داستان میخواند تا شعر
تکرارهای ملال اوری که هیچ زیبایی به شعر نمی دهند و اطناب را زیاد می کنند
مثلا ببینید واژه  "  روزی:  تکرارش یک اطناب است چون نه معنای تاکید دارد و کاربرد دیگری که نیاز باشد تکرار شود  یا مثلا تکرار بی مورد واژه اندازه   که البته "اندازه تنم" و"اندازه وجودم" هر دو یک معنا  را میرسانند
دیگر نقیصه این شعر ضعف آرایه ها و تخیل است. عبارات ساده و روان وبه ورت روایی بیان شده اند اما در کل این شعر چندان هنرمندانه شاعرانه ای نمی بینیم از تشبیهات زیباو استعارات شاعرانه خبری نیست واین سادگی بیشتر  نثر این متن را  روایی می کند و از جنبه انتزاعی و شعریت دور می سازد.
انشالله بزودی در یک کارگاه ویژه تفاوت نثر ادبی با شعر سپید را بیان خواهم کرد واز این شاعر گرانمایه می خواهم اگر قابل می دانند مطالبی را که در ان کارگاه عنوان  خواهم کرد از نظر بگذرانند  برای قلم ایشان مانایی و تعالی ارزومندم


نقد: استاد کاووس سلاجقه
اگربه یادداشته باشید، گفته بودم ، کمال شعرزمانی است که به نثرنزدیک شود وکمال نثرآن گاه خواهدبود که به شعرنزدیک شود ، امانگفته بودم که هرکدام می تواند، جای دیگری بنشیند ، یعنی سعدی اگربه جای آوردن آن همه لطافت و زیبایی سخن دراوج موسیقی و هنجاری ساختار و ژرفای سخن ، از آن همه طبع روان و ذوق سرشاربرای سرودن شعردرهر قالبی استفاده می کرد ، دیگراسمش را نثر نمی گفتیم ، یابه جای آن همه سلاست و جزالتی که در شعرش دارد ، اگر زیباترین نثرآهنگین ، و استوار و دل نشین رامی نوشت که نوشت ، دیگربه آن ، شعرنمی گوییم و همان نام نثرمسجع راکه زیبنده است ، می آوریم ،
پس این که ماجمله هایی بنویسیم امابه جای توالی افقی ، آن هارادریک توالی عمودی بنویسیم که متاسفانه امروزه باب شده است ، این شعرنمی شود ، درماهیت وساختارشعرپیش ازاین سخن گفته ام وحتا باکشیدن نمودارهایی برارکان وعناصرشعرتوضیح داده ام واگرچه دشوارنیست ، یک موضوع رادوباره وچندباره بیان کنم ، اماامشب دراین جاازبیان مجدد ، خودداری می کنم ، ولی چنان چه نیازبعضی دوستان باشد ، درصفحه ی عمومی یاخصوصی خواهم گفت ،
پس شعرزمانی شکل می گیردکه مابتوانیم ، بیش ترآن عناصرشعری رابنابه نوع سبک وفرم شعرمان درآن رعایت کنیم ، امابسیاری ازمصراع هادرنوشته ی پیش روی ماازتمامی عناصرشعری خالی است حتاهمان بیان احساس وعاطفه ،
خدای ناکرده نمی خواهم شاعر عزیز را برنجانم ، ولی گاهی تلنگری ، مارا ازخواب می پراند و سبب می شود درشعرهای بعدی ، قدری مطالعه و قدری دقت و وسواس داشته باشیم

گاهی تصویرهایی البته درشعرهست که بتواندتخیلی رابرانگیزد ، مانند
ازعشق برای خود،
خوش بینانه ، پیراهنی بافتم ،
یک تصویراستعاری ، امابه خودی نتوانسته آن حس لازم وخیال انگیزی مناسب رابرای مخاطب پدیدآورد ، چون بوته است دربرهوتی تنها ، نشان بهارازیک بوته برنمی خیزد
برای نمونه ،
پیراهن اندازه ی تنم دیگر ،
اندازه ام نبود ،
جنس کلافش به گمانم جنس خوبی نبود
یاشایدمن ،
بافنده ی خوبی نبودم ،
ودیگرنمی توان پوشیدش
به راستی اگرکمی دقت کنید، به چه نتیچه ای می رسید ، اگرقرارباشد مادر ناشاعر شما یا آن خانم روستایی درس نخوانده بخواهد درمورد بافته ی خود با همسایه اش سخن بگوید ، به غیرازاین جمله ها چه می تواندبگوید ؟ جمله هایی کاملاعادی ، بر زبان معیار، و معمول دریک گفت و گوی روزانه ،
اما این که ما شعر رایک کل استعاری بدانیم ، چندان نادرست نیست ، که نویسنده ، پیراهنی ازعشق را به تصویرمی کشد که آن عشق نامناسب بوده است یاگوینده ناپختگی خود را داشته و حالا درجست و جوی عشقی است که بفهمدش و اشکش را درنیاورد و غم دلش را افزایش ندهد .

برداشت از کانال آموزش اصول شعر
@amoozesh101
@chelcheraghesepid

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۵ ، ۰۹:۵۸
چلچلراغ سپید
Instagram